- تغيير قبله از قدس به كعبه
بر طبق آنچه كه شيخ طوسى در تهذيب از امام صادق عليهالسّلام نقل كرده است؛ رسول اللّه صلّىاللّهعليهوآله بعد از بازگشت از جنگ بدر به سوى كعبه نماز خواند. (1)
اين مطلب را شيخ حرّ عاملى در وسائل الشيعة از شيخ طوسى نقل كرده است و كامل آن چنين است: آن حضرت به مدّت هفده ماه در مدينه به سوى بيت المقدس نماز مىخواند و سپس به سوى كعبه منحرف شد. (2)
قمى در تفسير خود مىنويسد: يهوديان بر رسول اللّه صلّىاللّهعليهوآله عيب مىگرفتند و مىگفتند: تو تابع ما هستى؛ زيرا به سوى قبله ما نماز مىگزارى! از اين عيبجويى رسول اللّه صلّىاللّهعليهوآله غمگين شد و در دل شب از منزل خارج شد و به آفاق آسمان مىنگريست و منتظر امر خداوند تبارك و تعالى در اين مورد بود و فرداى آن روز كه آن حضرت براى نماز ظهر در مسجد بنى سالم حاضر شده و دو ركعت از نماز ظهر را با مردم به جاى آورده بود، جبرئيل نازل شد و بازوهايش را گرفت و او را به سوى كعبه متوجه گردانيد و دو ركعت ديگر را به سوى كعبه به جاى آورد. به تبع ایشان افراد ديگر هم صورتشان را برگرداندند، به طورى كه مردان در جاى زنان قرار گرفتند و زنان در جاى مردان قرار گرفتند و اوّل اين نماز به سوى بيت المقدس و آخر آن به سوى كعبه بود. اين خبر به نمازگزاران مسجد مدينه رسيد كه دو ركعت از نماز عصر را هم خوانده بودند و پس از شنيدن خبر، دو ركعت باقيمانده را به سوى كعبه خواندند و به اين ترتيب ابتداى نمازشان به سوى بيت المقدس و انتهاى نمازشان به سوى كعبه بود و براى همين آن مسجد، مسجد ذو القبلتين ناميده شد.
- تغيير قبله و اعتراض يهود
درباره تغییر قبله و اعتراض یهود باید گفت (3) زمانى كه قبله از بيت المقدس؛ يعنى جهت شام- شمال مدينه- به سوى كعبه در جنوب تغيير يافت، براى يهوديان سنگين تمام شد. اين بار آنان نگران شدند؛ زيرا اين خود شكستى براى آنان و استقلالى براى مسلمانان بود. در عين حال طعنه زدند كه چرا مسلمانان قبله خويش را تغيير دادند: «از مردم، آنان كه سفيهاند، خواهند گفت: چه چيز آنها را از قبلهاى كه رو به روى آن مىايستادند برگردانيد؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هركس را كه بخواهد هدايت مىكند».
جز آن كه رسول مايل به تغيير قبله بود- و اين در آيه تصريح شده- خداوند سبب را این نيز مىداند كه «آنان را كه از پيامبر پيروى مىكنند از آنان كه مخالفت مىورزند بازشناسيم». احتمالاً اشاره آيه به منافقانى است كه از ميان مسلمانان، در اين مورد لب به اعتراضاتى گشوده در تمسخر تغيير قبله از شمال به جنوب با يهوديان هم آواز شدهاند. اين سخن مىتوانست اهل ترديد را نيز آرام سازد و جلوى اعتراض آنان را در تغيير قبله بگيرد.
يهود مايل بودند قبله مسلمانان به بيت المقدس برگردد به همين دليل عدهاى از اشراف يهود نزد رسول خدا صلّىاللّهعليهوآله آمده از او خواستند تا قبله را به سمت بيت المقدس بازگرداند آنان گفتند: اگر قبله را بازگرداند از او پيروى خواهند كرد. خداوند در برابر فرمود:
«وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ؛ (4)
براى اهل كتاب هر برهان و نشانهاى كه بياورى از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز از قبله آنها پيروى نمىكنى، و آنها هم پيرو قبله يكديگر نخواهند بود؛ هرگاه پس از آگاهى، پى خواهشهاى ايشان بروى، از ستمكاران خواهى بود.»
به مؤمنان نيز اطمينان داده شد كه با تغيير قبله، اعمال گذشته آنان ضايع نشده است و طبعاً نيازى به اعاده نيست.
اين رخداد پس از گذشت شانزده يا هفده ماه از هجرت روى داده است و نشان از بحران روابط مسلمانان و يهوديان دارد. در ضمن بايد دانست كه تغيير قبله به كعبه، براى اعراب جزيره قابل توجه بود؛ زيرا آنان اعتبار ويژهاى براى كعبه قائل بودند. البته اسلام اعتبار كعبه را در سورههاى مكى و حتى در همين سوره بقره و پيش از آيات فوق مطرح كرده بود؛ اما اكنون با قبله شدن آن، زمينه جديدى براى جذب اعراب به وجود مىآمد.
همانگونه كه فاصله ميان مسلمانان و يهوديان بيشتر مىشد. بعدها يهوديان مسلمان شدهاى چون كعب الاحبار مىكوشيدند تا فضليت بيت المقدس را بيش از كعبه نشان دهند و اين البته مورد انكار امامان شيعه عليهمالسلام به عنوان حافظان سنت اصيل اسلام بود. (5)
————————–
1- التهذيب، ج 2، ص 43 حديث 135.
2- وسائل الشيعة، ج 4، ص 298.
3- سیره رسول خدا (جعفریان)، ص470.
4- سوره بقره، آیه 145.
5- برای مطالعه بیشتر ر.ک: الكافى، ج 4، ص 239؛ بحارالانوار، ج 46، ص 354.