• سرپرستی ابوطالب

پس از وفات جدّ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، ابوطالب بنا به دلایلی، با افتخار سرپرستی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را بر عهده گرفت. از جمله این که، ابوطالب و پدر رسول الله یعنی عبدالله، از یک مادر بودند. (1)

ابوطالب او را ملازم خويش كرد و هيچ لحظه‏اى از شب يا روز او را از خود جدا نمى‏كرد و حتى او را در كنار خويش مى‏خوابانيد تا اين كه به بلوغ رسيد و در مورد نگهدارى‏اش به هيچ كس اطمينان نمى‏كرد.

شيخ صدوق مى‏گويد: عبدالمطلّب وفات كرد در حالى كه نبى اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هشت‏ ساله بود، و اين واقعه در سال هشتم عام الفيل رخ داد.

سپس بیان می‌کند: ابو طالب مؤمن بود، امّا ايمانش را مخفى نگاه مى‏داشت و اظهار شرك مى‏كرد تا بيشتر بتواند از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله حمايت كند.

سپس با سندى از امام صادق عليه‌السلام روايت مى‏كند كه فرمود: ابو طالب كفر خويش را اظهار و ايمانش را مخفى نگاه مى‏داشت و هنگامى كه وى وفات كرد، خداوند به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله امر كرد كه از مكه مهاجرت كن، زيرا كه در آن پشتيبانى ندارى! و آن حضرت به مدينه هجرت كرد. (2)

يعقوبى مى‏نويسد:

عبد المطلّب به ابوطالب در مورد حفاظت از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سفارش كرد و گفت: اى عبد مناف (ابوطالب)، تو را پس از خود سفارش مى‏كنم به آن كه پس از پدرش تنها مانده است. پدرش او را در حالى مفارقت كرده كه در گهواره بود، لذا من براى او دلسوزى چون مادر بودم كه فرزندش را به جگر و دلش نزديك مى‏كند. اى ابو طالب، من بيشتر از ديگر فرزندانم به تو اميدوارم. (3)

ابن شهر آشوب نقل مى‏كند:

نبى اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله تحت سرپرستى عبد المطلّب بود و هنگامی كه او به صد و دو سالگى رسيده بود، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هشت‏ ساله بود، تمام فرزندانش را جمع كرد و گفت: محمد يتيم است و شما بايد به او پناه دهيد و او را بى‏نياز كنيد و وصيت‏هايم را در مورد او مراعات كنيد.

ابو لهب گفت: من از او نگهدارى مى‏كنم! عبد المطلّب گفت: شرّ خودت را از او بازدار!

عباس گفت: من از او نگهدارى مى‏كنم. گفت: تو مردى خشن هستى و شايد او را اذيت كنى!

پس از آن ابو طالب گفت: من از او نگهدارى مى‏كنم. گفت: بلى تو بايد از او نگهدارى كنى.

ابو طالب او را تحت حمايت خود گرفت و با جان و مال و آبرويش به حمايت از او در مقابل يهوديانى كه به دشمنى با او در كمين نشسته بودند، پرداخت و از او در مقابل پسر عموها و تمام عرب كه نسبت به عنايت‏هاى نبوت كه به وى داده شده بود، حسادت مى‏ورزيدند؛ حمايت مى‏كرد. (4)

صاحب کتاب مناقب آل ابی طالب در کتاب خود این چنین نقل کرده‌اند که: هنگامى كه عبد المطلّب فوت كرد، ابوطالب از تمام جهات محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را بر خود و خانواده‏اش مقدم مى‏داشت و هنگامى كه مى‏خواستند غذا بخورند، مى‏گفت: منتظر بمانيد تا محمد بيايد و پس از آن كه او مى‏آمد، شروع به غذا خوردن مى‏كردند. (5)

یعقوبی پس از اشاره سرپرستی ابوطالب بعد از عبدالمطلّب، می‌گوید:… او بهترين سرپرست بود. ابو طالب مردى شريف و بزرگوار و در عين فقر، فردی دارای هیبت و سخاوت بود.

از على عليه‌السلام روايت شده است كه فرمود: پدرم در حالى كه فقير بود به سيادت رسيد و هيچ فقيرى قبل از او به سيادت و برترى نرسيد. (6)

فاطمه دختر اسد فرزند هاشم، همسر ابوطالب بود، که در کنار همسرش در نگهداری از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از هیچ کوششی دریغ نکردند، تا جایی که روایت شده است:

هنگامى كه فاطمه دختر اسد وفات كرد، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله درباره‏اش فرمود: امروز مادرم وفات كرد! سپس او را با پيراهنش كفن كرد و در قبرش رفت و در لحد آن خوابيد. به او گفته شد: يا رسول الله، چرا تا اين اندازه در مرگ فاطمه جزع و بى‏تابى مى‏كنى؟ فرمود: «او مادرم بود، زيرا فرزندانش را گرسنه نگاه مى‏داشت و مرا سير مى‏كرد و آنها را رها مى‏كرد و به من روغن معطّر مى‏ماليد!» (7)

—————–

1- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 242.

2- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 242.

3- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 242 و 243.

4- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 243 و 244.

5- مناقب آل ابى طالب، ج 1، صفحات 35 و 36.

6- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 243؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 14.

7- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 243؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 14.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا