- معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله
سفر شبانه پيامبر صلیاللهعلیهوآله از مسجد الاقصي (بيت المقدس) که مقدمهاي براي معراج بوده است اسراء ناميده ميشود که در سوره اسراء يا بني اسرائيل ذکر شده است.
بخش ديگر اين مسئله يعني سير آسماني را معراج گويند که در «سوره نجم» مطرح شده است.
اسراء از ریشه «سری» در باب افعال به معنای «مسافرت در شب» است. با حرف جر «ب» به معنای مسافرت بردن میشود. اسراء نام یکی از سورههای قرآن است که در آیه اول آن چنین آمده است:
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ؛ پاك و منزه است خدایي كه بندهاش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصي كه گرداگردش را پر بركت ساختيم برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم او شنوا و بيناست».
معراج از «عرج» گرفته شده است و در لغت به معنی بالا رفتن است. جمع آن معارج است.
مشهور است که معراج اندکی پیش از هجرت بود.
برخی گفتهاند: شش ماه پیش از هجرت. گروهی سال دوازدهم بعثت. برخی سال یازدهم و گروهی نیز سال دهم بعثت گفتهاند. کسانی نیز پس از هجرت گفتهاند.
در مقابل برخی گفتهاند: معراج در سال دوم بعثت بود. سال سوم و سال پنجم بعثت هم گفتهاند. ابن عساکر هم این واقعه را در اول بعثت دانسته است. (1)
علامه سید جعفر مرتضی در کتاب شریف الصحیح نظر خود را در خصوص این موضوع چنین بیان میکنند:
ما معتقدیم که اسراء و معراج در سالهای نخست بعثت بوده است؛ چنان که ترجیح میدهیم در سال سوم بعثت باشد. در تأیید دیدگاه خود، به موارد زیر اشاره میکنیم:
- از عبد الله بن عباس روایت شده است که اسراء و معراج دو سال پس از بعثت بود. میدانیم که عبدالله بن عباس به زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نزدیکتر و از دیگر محدثان و مورخان به سیره و احوال آن حضرت آشناتر بود. بنابراین اگر سخنی از او ثابت شود، بر اقوال دیگران مقدم داشته میشود.
- امام علی بن ابی طالب علیهالسلام فرمود: «اسرا پس از گذشت سه سال از بعثت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله بود». این درستترین روایت مورد اعتماد ما است که در بحار الانوار جلد 18، صفحه 379 آمده است.
- روایت عبدالله بن عباس، سعد بن مالک، سعد بن ابی وقاص، امام صادق علیهالسلام عمر بن خطاب و عایشه به صورت قاطع بر این مطلب دلالت دارد. گفتهاند: وقتی عایشه به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عتاب کرد که چرا این قدر فاطمه سلاماللهعلیها را میبوسد؛ آن حضرت فرمود:
«وقتی مرا به آسمان بردند، جبرئیل مرا وارد بهشت کرد و سیبی از آنجا به من داد. من آن سیب را خوردم. سیب در صلب من نطفهای شد. هنگامی که پایین آمدم، با خدیجه همبستر شدم و فاطمه از آن نطفه به وجود آمد. بنابراین فاطمه، فرشتهای به شکل انسان است و هر گاه شوق بهشت میکنم، او را میبوسم».
از آنچه گذشت، فهمیده میشود که فاطمه سلاماللهعلیها در سال پنجم بعثت به دنیا آمد. بنابراین میبایست اسراء و معراج حداقل نه ماه و چه بسا دو سال پیش از تولد او باشد. (2)
در اینجا مناسب است سخن علامه طباطبایی درباره اسراء و معراج آورده شود.
علامه پس از بیان روایات مختلف، در جمعبندی بحث میگوید:
«این را هم باید دانست که آنچه که ما از اخبار معراج نقل کردیم، فقط مختصری از آن بود وگرنه اخبار در این زمینه بسیار زیاد است که به حد تواتر میرسد و جمع کثیری از صحابه مانند مالک و شداد بن اویس و علی بن ابی طالب علیهالسلام و ابوسعید خدری و ابوهریره و عبد الله بن مسعود و عمر بن خطاب و عبد الله بن عباس و ابی ابن کعب و سمرۀ بن جندب و بریده و صهیب بن سنان و حدیقه بن یمان و سهل بن سعد و ابوایوب انصاری و جابر بن عبد الله و ابو الحمراء و ابودرداء و عروه و ام هانی و ام سلمه و عایشه و اسماء دختر ابی بکر همگی آن را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روایت کردهاند و جمع بسیاری از راویان شیعه از امامان اهل بیت علیهمالسلام نقل کردهاند.
از دانشمندان اسلامی هم همه آنها که کلامشان مورد اعتنا است، اتفاق نظر دارند که معراج در مکه معظمه و قبل از هجرت به مدینه اتفاق افتاده است. همچنان که خود آیه مورد بحث هم آن را افاده میکند و میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنرِيَهُ مِنْ ءَايَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ منزه است خدایی که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادهایم- سیر داد تا از نشانههای خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بینا است». (3)
و بسیاری از روایات هم که داستان گفت وگوی آن جناب را با قریش نقل میکند بر این معنی دلالت دارد؛ زیرا از مجموعه آنها هم بر میآید که رسول خدا جریان شب گذشته خود را برای قریش نقل کرد و آنان انکار کردهاند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به عنوان نشانه، عدد ستونهای مسجد القصی را برایشان گفت و جزئیاتی که در راه و از کاروانهای بین راه مشاهده کرده بود، نقل کرد.
- محل و کیفیت وقوع معراج
در محل وقوع این حادثه نیز اختلاف زیاد است. ممکن است از آن نظر که گفته شده معراج دوبار اتفاق افتاده است بگوییم: یکی از دو معراج از مسجد الحرام بوده و یکی دیگر از خانه ام هانی.
اختلاف دیگری در کیفیت معراج وجود دارد.
بعضی گفتهاند: هم روحانی و هم جسمانی بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با بدن خاکی خود از مسجد الحرام به بیت المقدس و از آنجا نیز با جسد و روحش به آسمانها عروج کرده است و این قول بیشتر مفسران است.
بعضی دیگر گفتهاند: با روح و جسدش تا بیت المقدس و از آنجا با روح شریفش به آسمانها عروج کرده است و این قول گروهی از مفسران است.
بعضی گفتهاند: با روحش بود و این خود از رویاهای صادقی است که خداوند به پیغمبرش نشان داده و این قول نادری از مفسران است.
ما نیز آن را انکار نمیکنیم و چگونه انکار کنیم با اینکه سابقه آن در دست هست و آن معراج موسی بن عمران علیهالسلام است که خدای تعالی او را با جسد و روحش تا طور سینا برد و قرآن در خصوص آن فرموده است:
«وَ مَا كُنتَ بجِانِبِ الطُّورِ؛ و آن دم که [موسی را] ندا دادیم، تو در جانب طور نبودی». (5)
و نیز ابراهیم را تا آسمان دنیا برد. در قرآن فرموده است:
«وَ كَذَالِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ؛ و اینگونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد». (6)
و عیسی را نیز تا آسمان چهارم برد.
«وَ رَفَعْنَاهُ مَكاَنًا عَلِيًّا؛ و [ما] او را جایی بلند ارتقا دادیم». (7)
و درباره رسول خداصلیاللهعلیهوآله فرموده است:
«فَكاَنَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنىَ؛ تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [ انتهای] کمان یا نزدیک تر شد؛ و معلوم است که این به خاطر علو همت آن حضرت بود». (8)
آنچه سزاوار است در این خصوص گفته شود این است که اصل معراج از مسائلی است که هیچ راهی به انکار آن نیست. چون قرآن درباره آن به تفصیل بیان کرده و اخبار متواتر، از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امامان اهل بیت علیهمالسلام طبق آن رسیده است. اما درباره چگونگی جزئیات آن با در نظر داشتن آن قرائن از آیه و روایات چنین استفاده میشود که آن جناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد القصی رفته و اما عروجش به آسمانها، از ظاهر آیات سوره نجم و صریح روایات بسیار زیادی بر میآید که: این عروج واقع شده است و به هیچ وجه نمیتوان آن را انکار کرد. چیزی که هست ممکن است بگوییم که این عروج با روح مقدسش بوده است. ولی نه آن طور که قائلین به معراج روحانی معتقدند که به صورت رویای صادقه بوده است. بلکه مقصود از روحانی بودن آن این است که روح مقدس آن جناب به ماورای این عالم مادی یعنی آنجایی که ملائکه مکرمین منزل دارند و اعمال بندگان به آنجا منتهی و تقدیرها از آنجا صادر میشود، عروج کرده است و آن آیات کبرای پروردگارش را مشاهده کرده و حقایق اشیاء و نتایج اعمال برایش مجسم شده است، ارواح انبیای عظام را ملاقات و با آنان گفت و گو کرده است. ملائکه کرام را دیده و با آنان به صحبت پرداخته است و آیاتی الهی را دیده است که جز با عبارات: «عرش»، «حجب» و «سرادقات» تعبیر آنها ممکن نیست. (9)
- هدف از اسراء
شاید بتوان گفت هدف از اسراء و معراج در چند چیز نماد پیدا میکند که مهمترین آنها عبارتند از اینکه:
خداوند خواست تا فرصتی در اختیار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بگذارد تا که در آن از مظاهر والای قدرت الهی، آگاهی پیدا کند و دلش سرشار از اعتماد و توکل به خدا شود و در رویارویی با قدرت کافران که در زمین حکمفرمایی میکرد، نیرو و قدرت بیشتری بیابد. همانگونه که این قضیه برای دیگر انبیاء نیز به صورت معجزات مختلف رخ داده است.
پس نتیجه اسراء و معراج این بود که خداوند پیامبرش را از این نشانهها و آیههای بشارتدهنده که تعداد آنها هم زیاد بود، مطلع سازد تا مقدمهای برای هجرت و بزرگترین رویارویی با کفر و گمراهی وتباهی در طول تاریخ باشد.
از جمله این نشانهها میتوان رفتن به بیتالمقدس، عروج به آسمانها، رؤیت عالم پنهان، ملاقات با فرشتگان، دیدن مناظر بهشت و جهنم، نمونههایی از نعمت و عذاب و … اشاره کرد.
قرآن از این سفر در «سوره اسراء» و از معراج در «سوره نجم» سخن به میان آورده است و حکمت اسراء را در سوره اسراء چنین بیان کرده است:
«لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَاتِنَا؛ تا آیات قدرت خود را به او بنمایانیم». (10)
«لَقَدْ رَأَى مِنْ ءَايَاتِ رَبِّهِ الْكُبرَ؛ بیتردید آیات بزرگ پروردگار خود را دید». (11)
استاد ابوالحسن ندوی میگوید:
«واقعه اسراء فقط حادثهای فردی و ساده نبود که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در آن نشانهها و آیههای الهی را دید و ملکوت آسمانها و زمین به صورت آشکار برای او متجلی شد؛ بلکه این سفر اسرارآمیز نبوی، اهدافی دقیق و عمیق و دلالتهای حکیمانه و نکاتی شگفتانگیز در برداشت. داستان معراج و سورههای اسراء و نجم که در این باره نازل شدهاند، صریحاً گویای این مطلباند.
در سفر معراج، شهر «مکه» با شهر «قدس» و مسجدالحرام با مسجد الاقصی پیوند یافت و سایر پیامبران پشت سر ایشان نماز خواندند.
این واقعه در حقیقت اعلام این مطلب بود که رسالت محمد صلیاللهعلیهوآله فراگیر و امامتش جاودانی و تعالیم وی انسانساز و صلاحیت رهبری بشر را در هر زمان و مکان دارا است و این سوره کریمه، شخصیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را به عنوان فرد برگزیدهای مشخص ساخت و امامت و رهبری او را توصیف کرد و جایگاه امتی را که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در میان آنها مبعوث شده بود و آنان به او ایمان آورده بودند را نیز بیان کرد و نقش و رسالت این امت را که در جهان و در میان ملتها ممتاز است، بازگو کرد.
———————-
1- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 428.
2- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 430.
3- سوره اسراء، آیه 1.
4- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 435.
5- سوره قصص، آیه 46.
6- سوره انعام، آیه 75.
7- سوره مریم، آیه 57.
8- سوره نجم، آیه 9.
9- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 439.
10- سوره اسراء، آیه 1.
11- سوره نجم، آیه 18.