- جغرافیای جزیرة العرب
در این قسمت، بُعد جغرافیایی شبه جزیره عربی یا به عبارتی جزیرة العرب مورد بررسی قرار میگیرد.
جزیرة العرب شبه جزیره مستطیل مانندی است که در منتهی الیه جنوب آسیا قرار دارد. اين شبه جزيره، منطقه وسيعى با مساحت سه هزار كيلومتر مربع را دارا است. اين بدان معناست كه مساحت آن تقريباً دو برابر ايران، شش برابر فرانسه، ده برابر ايتاليا و هشتاد برابر سوئيس است.
از شمال به عراق، ترکیه و دره فرات منتهی میشود و آخرین قسمتهای آن؛ بادیه الشام، سماوه و فلسطین است. از شرق به خلیج فارس، از جنوب به خلیج عدن و اقیانوس هند، و از غرب به دریای سرخ و از شمال غربی به دریای مدیترانه محدود میشود.
در شبه جزيره رشته كوهى وجود دارد كه از شمال تا جنوب امتداد دارد و ارتفاع بلندترين قلّه آن به 2470 متر مىرسد.
علاوه بر آن، این شبه جزیره را بیابانهای بزرگی فرا گرفته؛ که از آن جمله میتوان به صحراهای زیر اشاره کرد:
صحرای «بادیه الشام» در شمال، صحرای بزرگ «نفود» در شمال شهر ریاض، پایتخت کشور عربستان سعودی، صحرای «جافوره» در ساحل خلیج فارس و جنوب غربی کشور قطر، صحرای بزرگ «ربع الخالی» در جنوب عربستان که به تنهایی مساحت آن 600 هزار کیلومتر مربع است. (1)
در عربستان یک رود به معنی واقعی، وجود ندارد و بیشتر آن کوه، دره و دشتهای شنِ غیرقابل کشت و کار است.
همین اوضاع جغرافیایی موجب شده است که دو کشور بزرگ آن روز، یعنی ایران و روم به فکر سیطره بر شبه جزیره عربی نباشند. از این رو چندان تحت تأثیر آموزهها و ادیان این کشورها قرار نگرفت.
همچنین به دلیل دور از دسترس بودن این منطقه بود که یهودیان از دست حاکمان رومی میگریختند و به این سرزمین میآمدند و در مناطقی چون یثرب ساکن میشدند. (2)
- مناطق جغرافیایی جزیرةالعرب
در قديم اين شبه جزيره را به سه قسمت تقسيم كرده بودند:
1- قسمت شمالى و غربى كه حجاز ناميده مىشد، از اردن تا يمن در سواحل درياى احمر امتداد داشت و داراى سرزمينهايى كوهستانى و صخرهاى با صحراهاى گرم و سوزان بود.
2- قسمت مرکزی و شرقى كه صحراى عربى ناميده مىشد.
3- قسمت جنوبى كه يمن ناميده مىشد. (3)
و محدودهی آن را به طور تفصیلی میتوان چنین بیان کرد:
1- حجاز:
شامل قسمتهای شمالی و غربی شبه جزیره میباشد. از اردن تا یمن در سواحل دریای احمر.
اين منطقه به دلیل وجود كعبه معظمه در تاريخ بيشتر از مناطق ديگر مورد ذكر و عنايت بوده است. (4)
– مکّه:
شهر مكّه، يكى از مشهورترين شهرهاى جهان و از پرجمعيتترين شهرهاى حجاز محسوب میشده است. كعبه معظمه که در این شهر واقع گردیده، نزد امتهاى مختلف، مقدس و معظّم بوده است.
هندوها آن را احترام مىكردند، صابئين فارسى و كلدانىها، آن را يكى از خانههاى هفتگانه مقدّس مىدانستهاند. ساير فارسها هم براى آن حرمت قائل بودهاند؛ زيرا گمان مىكردند كه روح هرمز در آن حلول كرده است و چه بسا براى زيارت به سوى آن سفر مىكردند.
يهوديان هم بدان احترام مىگذاشتند و خدا را بر اساس دين ابراهيم در آنجا پرستش مىكردند، و همچنين در آن تصوير مسيح و مادرش قرار داشته، كه همين موضوع دليل بر آن است كه نصارى هم بدان احترام مىگذاشتهاند.
عربها نيز احترام فوقالعادهاى براى آن قائل بودند و به عنوان خانهاى كه حضرت ابراهيم علیهالسلام آن را بنا كرده است، به سوى آن بار سفر مىبستند. (5)
سرزمين حجاز داراى دو بندر در ساحل درياى سرخ است كه يكى از آنها «جدّه» كه بندر اهل مكه است و ديگرى بندر «ينبع» كه بندر اهل مدينه منوره در سابق بوده است. (6)
– مدينه منوره:
اين شهر در 450 كيلومترى شمال مكّه قرار دارد. در اطراف آن باغها و نخلستانهاى زيادى به خاطر مرغوبيت نسبى خاك آن وجود دارد. نام اين شهر قبل از اسلام يثرب بوده است و بعد از هجرت رسول اكرم صلّىاللّهعليهوآله، «مدينة الرسول» ناميده شد، سپس براى راحتى در گفتار، کلمه «رسول» حذف شده و «مدينه» باقى مانده است.
گفته مىشود «عمالقه» اولين كسانى بودهاند كه در مدينه يا همان يثرب مسكن گزيده و در آن باقى ماندهاند، تا اين كه در قرن دوم ميلادى عدهاى از يهوديان سرزمين فلسطين در اثر فشارهاى روميان، به اين شهر هجرت كردهاند. (7)
2- قسمت مرکزی و شرقی:
سرزمینهای بلند مرکزی عربستان، که به «صحراى عربى» مشهورند. صحراى «نجد» نیز در آن قرار دارد. اين منطقه داراى زمينهاى نسبتاً بلندی است که روستاهاى آبادى در آن قرار داشته است. از جمله «رياض»، كه در زمان آل سعود پايتخت آنها بوده و یکی از شهرهای بزرگ محسوب شده است. (8)
3- قسمت جنوب غربى جزيره كه يمن ناميده مىشود:
شهر عدن، از شهرهاى بزرگ يمن و در قسمت جنوب آن واقع شده است. اين قسمت از شمال به صحراى نجد، از خاور به صحراى ربع الخالى، از باختر به درياى سرخ محدود مىشود و بزرگترين بندر آن، بندر «حُدَيدة» است.
يمن از سر سبزترين و با بركتترين و پر نعمتترين مناطق شبه جزيره به شمار مىرود و داراى تمدن تاريخى بزرگى است.
در يمن سنگهاى گرانبها، طلا و نقره به وفور يافت مىشود و داراى آثار تمدّن ارزشمندی است كه تا به امروز باقى مانده است. اين بدان معناست كه عربهاى يمن با تكيه بر همت عالى خويش در زمانى كه امكانات كافى براى انجام اين كارهاى عظيم وجود نداشته است، به ايجاد اين بناهاى تاريخى اقدام كرده و در زمينه كشاورزى و آبيارى مزارع به حدى پيشرفت كرده بودند كه قوانين و برنامههاى حكومتى دقيقى را اجرا مىكردند. (9)
از شهرهای مهم یمن، یکی پایتخت فعلی آن «صنعا» و دیگری «عَدَن» است.
شبه جزیره عربی جزوه مناطق خشک محسوب میشود و یکی از ویژگیهای آن عبارت است از: بارندگی کم و آبهای ناچیز، و گاهی نیز، همراه با دورهی خشکسالی طولانی.
اشعه خورشید در عربستان به سبب نزدیکی به خط استوا با زاویه کمی نزدیک به عمود به سطح زمین میتابد. تابش شدید خورشید موجب گرم شدن سطح زمین میشود و دمای هوا در طول روز به شدت بالا میرود. هوای سطح زمین میل به صعود پیدا میکند، از این رو باعث جابه جایی هوا و ایجاد باد میشود. به همین دلیل رطوبت نسبی هوای مناطق خشک عربستان کم شده است.
به طور خلاصه، فقر شدید منابع آب، تبخیر شدید آن، کمی رطوبت، تغییرات شدید درجه حرارت، شنزارها و بیابانهای وسیع، و باتلاقهای نمک، بخشهای وسیعی از عربستان را به کلی غیر قابل سکونت کرده است.
مردمی که در این شرایط اقلیمی زندگی میکردند، در به دست آوردن آب، غذا و علوفه برای حیوانات خود دچار مشکلات فراوانی میشدند. لذا آب اکسیر بیابان بود و عرب بَدوی برای به دست آوردن این مادهی حیاتی پیوسته در حال مبارزه یا کوچ دایمی بوده است.
به دلیل همین خشکسالیها و کم آبیها، شتر مهمترین حیوان عرب به شمار میرفته، زیرا با وجود این حیوان امکان مهاجرتهای طولانی مهیا و منبع غذایی مهمی برای آنها به شمار میرفته است.
مشخصترین و بارزترین جنبه اقتصاد سنتی داخل عربستان، دامداری و شبانی بوده است.
مبارزه با سختی زندگی بیاباننشینی، اعراب را وادار به حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشترک کرده است.
همچنین، چادرنشینان برای همکاری و همراهی یکدیگر، دور هم گرد میآمدند و خویشتن را یک خون میشماردند و از یک رئیس که معمولاً کهنسالترین افراد قوم بود اطاعت میکردند و بر نام مشترک خویش که عنوان قبیله بود، کلمه «بنی» را میافزودند. (10)
سالخوردهترین، ثروتمندترین، نیرومندترین، سخیترین و فصیحترین فرد قبیله را «شیخ» مینامیدند و برای کسب احترام، شخصی زیبندهتر از سایر افراد قبیله بود. شیخ، حاکمیت کامل داشت و راهبری همه امور قبیله با وی بود. فرمان کوچ، جنگ و صلح میداد و در اختلافات داوری میکرد. (11)
—————–
1- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 81 – 83.
2- تاریخ اسلام، منتظرالقائم، ص 21؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: اطلس المملکة العربیة السعودیة، ریاض، تبع وزارت التعلیم العالی، 1419 ه، ص 53.
3- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 82.
4- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 82 و 83.
5- المیزان، ج 3، ص 361 و 362.
6- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 83.
7- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 84.
8- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 85.
9- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 85.
10- تاریخ اسلام، منتظرالقائم، ص 26؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: فیلیپ حِتی، تاریخ عرب، ص 36.
11- تاریخ اسلام، منتظرالقائم، ص 26.